این حساسیت را در پول رسمی این کشور، دلار، نیز می توان مشاهده کرد. به
عنوان مثال در گذشته پس از طوفان کاترینا و اثرات مخربی که بر پالایشگاه
های کلیدی آمریکا وارد آمد دلار نیز متأثر از قیمت نفت حرکت می کرد و با
بالاتر رفتن آن ضعیف تر می شد.
ین ارز رایج سرزمین آفتاب تابان نیز از بزرگترین قربانیان نفت است. ژاپن
بیش از ۹۸درصد از نفت خود را از خارج از مرزهای خود وارد می کند و اقتصادی
به شدت وابسته به نفت دارد به همین دلیل نسبت به افزایش قیمت نفت از خود
حساسیت نشان می دهد.
از دیگر ارزهایی که به تغییرات قیمت نفت از خود حساسیت نشان می دهند می
توان به دلار کانادا اشاره کرد که برخلاف دلار و ین از افزایش ارزش این
ماده ژئوپلیتیک سود می برد. کانادا از صادرکنندگان نفت است و کاملاً طبیعی
است که بر اثر بالا رفتن قیمت نفت، اقتصاد قوی تر و در نتیجه ارز قوی تر
داشته باشد به طوری که دلار کانادا در سالهای اخیر که قیمت نفت روبه رشد
بوده و تنها از اواسط سال ۲۰۰۳ تاکنون از حدود ۲۴ دلار به حوالی ۷۵ دلار
رسیده است، رشد شدیدی را تجربه کرده و با شیب تندی در برابر دلار آمریکا
صعود کرده به طوری که زوج ارز USD/CAD در دهم می سال جاری به مرز ۱۰/۱ سقوط
کرد (چون دلار کانادا در مخرج کسر قرار دارد هرچه این عدد کمتر باشد به
معنی قوی تر بودن دلار کانادا است) و این در حالی است که این عدد از اوایل
سال ۱۹۷۸ مشاهده نشده بود.
از دیگر کالاهای حیاتی و بسیار مهم در عرصه مبادلات جهانی که نفت تأثیر
زیادی بر آن دارد می توان به طلا اشاره کرد.
بالا رفتن قیمت نفت موجب افزایش تورم جهانی می شود و در این شرایط سرمایه
گذاران علاقه مند هستند تا سرمایه خود را به چیزی تبدیل کنند تا بیشترین
مقاومت را در برابر افزایش تورم داشته باشد، طلا یکی از بهترین انتخاب های
آنان است و به همین دلیل تقاضا برای طلا بالا رفته و موجب گرانی آن می شود.
از طرف دیگر طلا و نفت عوامل تأثیرگذار مشترک یکسانی دارند که موجب می شود
قیمت این دو کالای حیاتی هم جهت باشد. به عنوان مثال تنش های منطقه ای علی
الخصوص در خاورمیانه هم باعث بالا رفتن قیمت نفت و هم طلا می شود.
تأثیرگذاری قیمت نفت بر طلا موجب می شود تا نفت به صورت غیر مستقیم بر
بسیاری دیگر از کالاها، سهام شرکتها و ارزهای رایج کشورهای مختلف نیز تأثیر
بگذارد.
طلا
تغییرات قیمت طلا نیز تأثیر زیادی بر بازارهای مالی جهان دارد. در بازار
ارز عمده ارزهایی که رابطه تنگاتنگی با طلا دارند عبارت اند از دلار، فرانک
سوئیس و دلار استرالیا. برخلاف نفت که در تمامی روابط خود با دیگر بازارها
نقش پیشرو (Leader) را داشت طلا در رابطه خود با بازار ارز گاه نقش پیشرو و
گاه نقش پیرو را بازی می کند.
به عنوان مثال در رابطه طلا با دلار، دلار نقش پیشرو را بازی می کند و
تغییرات طلا متأثر از تغییرات دلار است. عکس آن نیز در مواردی دیده شده
است. یعنی طلا دلار را مطیع خود کرده و تغییرات دلار از پی تغییر قیمت
طلاآمده اما به طور کلی آنچه معمول است اینست که دلار جهت طلا را مشخص می
کند. علت این مسئله اینست که طلا در بازارهای جهانی به دلار ارزش گذاری می
شود و با بالا رفتن ارزش دلار قیمت طلا برای کسانی که با دیگر ارزها قصد
خرید دارند گران می شود و در نتیجه از تقاضای آن کاسته شده که کاهش قیمت را
به دنبال دارد. عکس این موضوع نیز صادق است یعنی کاهش ارزش دلار موجب کاهش
قیمت طلا برای خریدارانی است با ارزی غیر از دلار که قصد خرید دارند ، در
نتیجه تقاضا بالا رفته موجب افزایش قیمت می شود.
بنابراین یکی از اولین قوانین بازار طلا اینست که قیمت این فلز با ارزش
دلار رابطه معکوس دارد و در جهت خلاف آن حرکت می کند. البته بسیاری اوقات
دیده شده که این قانون نقض می شود و طلا و دلار هم جهت با یکدیگر حرکت می
کنند که نمونه مشهور آن هم رفتار بازار در سال ۲۰۰۵ بود که طلا و دلار هر
دو افزایش داشتند.
از دیگر ارزهایی که متأثر از قیمت طلا ارزش خود را تنظیم می کند فرانک
سوئیس است. کشوری که دارای ذخایر بالای طلا است و به همین دلیل بالا رفتن
قیمت این فلز موجب افزایش ارزش پول رایج این کشور می شود.
ممکن است اینجا این سؤال پیش بیاید که چرا دلار با وجود اینکه آمریکا دارای
بیشترین ذخایر طلای جهان است از قاعده ای که بین ارزش طلا و فرانک سوئیس
است پیروی نمی کند. در پاسخ باید گفت اقتصاد آمریکا اقتصاد بسیار بزرگی است
و با اینکه دارای بیشترین ذخایر طلای جهان است اما این میزان طلا به نسبت
کل اقتصاد این کشور ناچیز است و وزنه سنگینی محسوب نمی شود اما در مورد
سوئیس اینگونه نیست و ذخایر طلای سوئیس برای اقتصاد متوسط این کشور وزنه
وزینی محسوب می شود و تغییر ارزش در قیمت طلا اقتصاد این کشور را قدرتمند
تر می کند که بالا رفتن ارزش ارز اولین نتیجه آن است